
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۳۶
۱
ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا
ز آئینه هر ذره حسن رخ تو پیدا
۲
از پرتو روی تو پیداست همه عالم
وز مهر جمال تو ذرات جهان شیدا
۳
در آینه رویت شد جمله جهان ظاهر
هم مظهر حسن تست گر صورت و گر معنی
۴
از نور رخت روشن گر کعبه و گر مسجد
وز کفر خم زلفت پیداست کلیساها
۵
شد کون و مکان روشن ز انوار جمال تو
ای نور رخت پیدا از دنیی و از عقبی
۶
در بحر وصال تو غرقست همه عالم
گر مؤمن و گر کافر گر جاهل و گردانا
۷
آزاده ز هر قیدی مانند اسیری شو
تا حسن رخش بینی پیدا ز همه اشیا
تصاویر و صوت

نظرات