
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۳۷
۱
ای ذات تو ظاهر شده بر صورت اسما
اسمای تو بر صورت عالم شده پیدا
۲
پیدا شده از مهر رخت جمله ذرات
ز آئینه هر ذره جمال تو هویدا
۳
عالم همگی مظهر اسماء و صفاتست
ظاهر ز ظهور تو چه مسجد چه کلیسا
۴
هرجا که نظر کرد جمال رخ تو دید
صاحب نظری دیده وری عارف بینا
۵
در کون و مکان از همه رو روی ترا دید
آنکس که بغیر از تو ندید از همه اشیا
۶
چون عاشق و معشوق توئی غیر تو کس نیست
مجنون شده بر حسن خودی از رخ لیلی
۷
آزاده اسیری که ز روی همه خوبان
جز حسن و جمال تو نکردست تماشا
نظرات