
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۳۷۸
۱
حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبهام
دیدن دیدار تو باشد صفا و مروهام
۲
جامه احرام من باشد تجرد از هوا
لازم درگاه تو بودن همیشه وقفهام
۳
حاجیان را گرچه باشد هدیه بد نه پیش تو
در هوایت کشتن نفس و هوا شد هدیهام
۴
رو به سوی هرکسی دارند در هر ملتی
کعبه ما کوی یار و روی او شد قبلهام
۵
شد نماز و ورد من ذکر جمال روی او
دل ز یاد غیر خالی کردن آمد روزهام
۶
دیدن دیدار دلبر هست عید من
جان و دل ایثار کردن پیش جانان فطرهام
۷
ای اسیری جمله عشاق جانبازان بدند
جان به عشق دلبر افشان گو که من زین زمرهام
نظرات