
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۳۸۱
۱
دو عالم پرتوی از نور ذاتم
جهان روشن ز خورشید صفاتم
۲
منم عنقای قاف بی نشانی
که در هر جای و بی جای و جهاتم
۳
من آن خورشید اوج لامکانم
که تابان از جمیع کایناتم
۴
منم آن منبع رحمت که باشد
دو عالم زنده از بحر حیاتم
۵
بود ظاهر برای چشم بینا
ز مرآت دو عالم عکس ذاتم
۶
برون از وصف امکانم بباطن
بظاهر گرچه عین ممکناتم
۷
ز اسما و صفات از فصل(و)وصلم
زروی ذات جمع هر شتاتم
۸
برویم کافر و مؤمن کند روی
که من هم کعبه و هم سومناتم
۹
بجز بینا نمی بیند اسیری
جمال نوربخش مبهماتم
نظرات