
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۳۸۹
۱
ز شوق روی جانان آنچنانم
که سر از پاو پا از سر ندانم
۲
چنان مستغرقم در بحر وحدت
که از کثرت بکلی برکرانم
۳
چو از خود فانی و باقی باویم
ازآن هم جسم و هم جان جهانم
۴
موالید و عناصر غیر ما نیست
حقیقت هم زمین و آسمانم
۵
نمود ما بود بود دو عالم
گهی پیدا و دیگر دم نهانم
۶
گهی در صورت قهرم گهی لطف
گهی کافر گهی مؤمن ازآنم
۷
گهی آزاده از هر قید و گاهی
اسیری گه چنین و گه چنانم
نظرات