اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۴۱۰

۱

تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم

چتر رفعت را بملک لامکان افراختیم

۲

چون ظهور کل او اول بنقش ما نمود

بار دیگر ما جهان را مظهر خود ساختیم

۳

شد نهان در پرده کثرت جمال وحدتم

تا نقاب عزت از غیرت برو انداختیم

۴

مابسودای وصال دوست در بازار عشق

نقد هستی در قمار نیستی در باختیم

۵

هرکه خالی کرد خود را از خودی مانند نی

از دم جانبخش او را در نفس بنواختیم

۶

چون شعاع نور وحدت گشت تابان بر دلم

نقش کثرت را ز لوح سینه وا پرداختیم

۷

تا تجلی کرد واجب نقش ممکن شد فنا

بی اسیری مایکی بودیم و دو نشناختیم

تصاویر و صوت

نظرات