
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۴۱۱
۱
من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم
مخمورم و خمارم گو خلق بدانیدم
۲
من رند خراباتم در بتکده بالاتم
فارغ زکراماتم گو خلق بدانیدم
۳
من بیخود و باهوشم هشیارم و می نوشم
گویایم و خاموشم گو خلق بدانیدم
۴
من عابد اصنامم من شهره ایامم
بی ننگم و بی نامم گو خلق بدانیدم
۵
درمسجد و میخانه هستیم حریفانه
با شاهد و پیمانه گو خلق بدانیدم
۶
من عاشق بی شیدم در دام غمش صیدم
آزاده ز هر قیدم گو خلق بدانیدم
۷
آزاده زمیری ام جویای فقیری ام
فارغ ز اسیری ام گو خلق بدانیدم
نظرات