اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۴۲۴

۱

جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان

واله و شیدا ازآنم در هوای عاشقان

۲

در تجلی رخ معشوق و تاب حسن او

گر فنا شد جان ما بادا بقای عاشقان

۳

سرفراز کاینات آمد بملک هر دو کون

هر سری کو خاک ره شد زیر پای عاشقان

۴

گر بکوی عاشقان گشتم نثار ره، چه شد

صد هزاران جان و دل بادا فدای عاشقان

۵

آنکه با نام و نشان از وصل معشوق آمدست

دردو عالم کس نمی بینم ورای عاشقان

۶

رو مگردان از جفا و جور عشق و مهر کن

در میان جان و دل مهرو وفای عاشقان

۷

پادشاه تخت ملک عشق آمد لایزال

دل که باشد در جهان از جان گدای عاشقان

۸

از شراب وصل جانان گشت مست و بیخبر

جان که شیدای جهان شد در ولای عاشقان

۹

ای اسیری تا بکی داری نهان اسرار عشق

چون جهان پرگشت از صیت و صدای عاشقان

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۲۸۲

نظرات