اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۴۲۷

۱

از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عیان

ای شاهد رویت نهان در پرده کون و مکان

۲

از پرده گر نایی برون، بنمای روی لاله گون

کی کم شود سوز درون، ای سروقد دلستان

۳

زآئینه روی نکو، عکس رخت بنمود رو

بینم جمال روی تو تابان ز روی نیکوان

۴

هان ای طبیب عاشقان دلخسته ایم و ناتوان

بهر دوا ای جان جان می آی پیش خستگان

۵

چون یار بنماید جمال، جان مرا نبود مجال

تا که کند او عرض حال در پیش آن جان جهان

۶

بهر خدا ای تندخو با چشم جادویت بگو

کای ترک مست فتنه جو کم کن جفا با عاشقان

۷

در پیچ زلف پرشکن جان اسیری کن وطن

تا وارهانی بی سخن خود را زقید این و آن

تصاویر و صوت

نظرات