
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۴۳۱
۱
تا بما دیدی جمال خویشتن
واقفی کلی ز حال خویشتن
۲
عشق در آئینه روی خویش دید
گشت مفتون برجمال خوریشتن
۳
عشق در هرجا ظهوری میکند
بهر اظهار کمال خویشتن
۴
بود عمری مبتلای هجر خویش
تا میسر شد وصال خویشتن
۵
حسن تو بی ما نیارامد دمی
کس چرا خواهد وبال خویشتن
۶
جست بال و پر زما شهباز عشق
خود پرید آخر ببال خویشتن
۷
کرد نقاش ازل نقش ترا
ای اسیری برمثال خویشتن
نظرات
راشد ظاهر