اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۴۴۳

۱

آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان

از غم عشق یک نفس نیست امان عاشقان

۲

نیست بدور ما دلی بی غم عشق یکنفس

پرز جفای عشق شد دور و زمان عاشقان

۳

حق وفا که رونما هر نفسی و گر نه خود

بی تو بچرخ میرود آه و فغان عاشقان

۴

بود گمان که عاقبت سربنهم بپای تو

شکر که گشت پیش تو راست گمان عاشقان

۵

خاک مرا بعشق تو باد فنا بباد داد

در ره عشق محو شد نام و نشان عاشقان

۶

مرغ دلم بلامکان می پرد از هوای تو

از سه و چار و نه برون هست مکان عاشقان

۷

رهبر ما بوصل تو هادی عشق بوده است

از غم عشق میرسد شادی جان عاشقان

۸

عشق من و جمال تو چونکه رسید برکمال

وه که عجب فسانه گشت میان عاشقان

۹

گفت بگو اسیریا جان تو کیست در جهان

غیر تو نیست گفتمش جان و جهان عاشقان

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۲۹۴

نظرات