
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۴۴۹
۱
همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شدن
بلبل آسا در پی گل، زار می باید شدن
۲
گر همی خواهی که بوی فقریابی در طریق
با همه کس چون گل بی خار می باید شدن
۳
گر تو پا در دایره عشقش نهی چون عاشقان
بردرش سرگشته چون پرگار می باید شدن
۴
هرکجا باشد اگر وادی بود گر کوه طور
همچو موسی از پی دیدار می باید شدن
۵
گر وصال یار خواهی در رهش مردانه وار
از خیال کفر و دین بیزار می باید شدن
۶
بی من از من یارمیگوید(انا)الحق پس مرا
همچو منصور از چه رو بردار می باید شدن
۷
با حریفان گر همی خواهی کنی هم کاسگی
لاابالی بردر خمار می باید شدن
۸
هرکه خواهد کو شود مست از شراب نیستی
از خمار هستیش هشیار می باید شدن
۹
با همه مستی اسیری با ادب رو در طریق
راه عشق دوست برهنجار می باید شدن
نظرات