
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۴۵
۱
چه نسبت است به روی تو ماه تابان را
به پیش مهر توان گفت ذره کیوان را
۲
نظر بدیده ما گر کنی عیان بینی
ز روی صورت و معنی جمال جانان را
۳
هزار خون بیکی غمزه گر بخواهد ریخت
دهد لبش به شکرخنده جمله تاوان را
۴
به جان کافر و مؤمن خیال زلف و رخش
رقم نگر چو کشیدست کفر و ایمان را
۵
جمال خویش چو میخواست تا نظاره کند
ببین چه آینه ساخت نقش انسان را
۶
طبیب بهر مداوای عشق کوشش کرد
ندید درخور این درد هیچ درمان را
۷
اسیریا به جهان باز فتنه برخیزد
اگر شراب ازین سان دهند مستان را
تصاویر و صوت

نظرات