
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۴۵۸
۱
ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو
جان شیدایم اسیر حلقه گیسوی تو
۲
در نماز عشق هرجا روی آورند خلق
بود محراب دعا طاق خم ابروی تو
۳
جمله جانها معطر گردد و مشکین نفس
چون برافشاند صبا زلفین عنبر بوی تو
۴
پرده از رخ برفکن بنما بعالم آن جمال
حیف باشد بررخت چتر سیاه موی تو
۵
مست جام عشق را با حج و کعبه کار نیست
پیش عاشق حج و عمره هست طوف کوی تو
۶
نرگس مستت کند قصد مسلمانان مدام
داد و فریاد از جفای چشم کافر خوی تو
۷
چون که خورشید جمال عالم افروزت بتافت
شد اسیری محو مطلق در جمال روی تو
تصاویر و صوت

نظرات