
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۴۵۹
۱
تا جان ماست مونس خیل خیال تو
بودم همیشه مست شراب وصال تو
۲
کردیم پاک آینه دل ز زنگ غیر
تا رو در آینه بنماید جمال تو
۳
رخسار تو بحسن و جمالست بی نظیر
در هر دو کون نیست بخوبی مثال تو
۴
هرگز کمال حسن ترا کس بیان نکرد
زیرا بشرح و وصف نیاید کمال تو
۵
تا جان عاشقان بفریبد بغنج و ناز
هردم بعشوه دگر آید خیال تو
۶
تو مهر نوربخشی و ذرات سایه اند
از نورتست روشن و تابان ظلال تو
۷
مطلوب جان تست اسیری جمال یار
این وایه بود موجب جاه و جلال تو
نظرات