
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۴۷۳
۱
چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه
برد از غم دنیا و ز دینم بکرانه
۲
دلبر چو نقاب از رخ چون ماه برانداخت
دیدم بیقین دانش عقلست فسانه
۳
درهر چه نظر میکنم از روی حقیقت
از پرتو حسن تو در و هست نشانه
۴
شد عرصه آفاق پراز کوکبه عشق
تا شاهد رخسار تو آمد بمیانه
۵
عالم همه پرفتنه و غوغاست که آن یار
از خانه بصحرای جهان گشت روانه
۶
در کسوت اغیار چو بنمود رخ آن یار
ای قصه در آفاق جهان گشت ترانه
۷
بنمود بخود یار جمال رخ خود را
ما و تو اسیری بمیان بود بهانه
تصاویر و صوت

نظرات