
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۴۷۹
۱
اگر در بحر عرفان غرقه گردی
بنزد عارفان مردانه مردی
۲
چو پروانه به پیش شمع رویش
اگر جانباز باشی اهل دردی
۳
رسی در ملک وصلش گربرآری
ز درد هجر از دل آه سردی
۴
نشینی در بر معشوق شادان
طریق عاشقی چون در نوردی
۵
برون آری سراز جیب بقایش
بدریای فنا چون غوطه خوردی
۶
ز چشمش فتنه در عالم عیان شد
که در هر گوشه می بینم نبردی
۷
ز گلزار جمال روی یارم
اسیری حسن خوبان هست وردی
نظرات