اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۴۸۹

۱

درآبکوی خرابات عشق اگر مردی

شراب بیخبری نوش تا شوی فردی

۲

ز صحن جان و دلم سوسن و سمن روید

اگر ز گلشن رویت بما رسد وردی

۳

بچشم اهل نظر گشت کحل بینایی

صبا ز کوی تو هرجا که می برد گردی

۴

رسی بمنزل وصل حبیب آخر کار

چو گشت رهبر راه تو همت مردی

۵

بکوی اهل دلان خاک راه باید بود

اگر تو طالب یاری و صاحب دردی

۶

ز تاب آتش عشقش ندیده گرمی

ازآن سبب چو یخ افسرده و چنین سردی

۷

اگر جمال تو میدید منکر عشاق

هزار جان چو اسیری فداهمی کردی

تصاویر و صوت

دیوان اشعار و رسائل شمس الدین محمد اسیری لاهیجی به کوشش برات زنجانی - شمس الدین محمد اسیری لاهیجی - تصویر ۳۳۷

نظرات