
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۵
۱
وقت نماز ز عشق شنیدم عجب ندا
قد اذن الموئذن حیوا علی الفنا
۲
ای دل بذوق زهر فنا نوش و غم مخور
بعدالفناء قد تجدالعز والبقا
۳
گوید خرد که پر خطر است این طریق عشق
والله لا اخاف من الموت فی الهوی
۴
گر پیش ازین جمال تو پنهان ز خلق بود
الان ذکر حسنک قد شاع فی الوری
۵
کردی بنور خویش منور بصیرتم
حتی رایت وجهک فی کل مااری
۶
مهر رخت ز پرده هر ذره ظاهرست
یا حبذا ظهورک فی صورة الخفی
۷
بنگر جهان بدیده حق بین اسیریا
من نوره تنورت الارض والسما
نظرات