
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۵۴
۱
مائیم ترا همیشه طالب
ای وصل تو منتهی المطالب
۲
مرغوب همه بهشت و حورست
مائیم بروی دوست راغب
۳
در میکده با شراب و شاهد
پیوسته حریفم و مصاحب
۴
آن یار زکس نبود محجوب
مایی و منی مراست حاجب
۵
در مجلس وصل اوست حاضر
هرکس که ز خویش گشت غایب
۶
در مغرب جان عاشقان شد
خورشید جمال عشق غارب
۷
با وصل توایم شاد و خندان
داریم ز فرقتت مصایب
۸
کردم دل و دین فدای معشوق
این بود بعشق رأی صایب
۹
از مشرب عشق عقل دور است
زان مختلف آمد این مشارب
۱۰
عشق آمد و گشت عقل مغلوب
شد عشق از آن بجمله غالب
۱۱
می باش اسیریا هنربین
از خلق خدا مجو معایب
نظرات