
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۶۳
۱
قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست
شاهد و می رند را عین مناجات آمدست
۲
چون بمستی میتوان رستن ز هستی لاجرم
عاشقان را می پرستی به ز طاعات آمدست
۳
آیت حسن تو خواند جان ما از هر ورق
حال عارف برتر از کشف و کرامات آمدست
۴
بشنود انی اناالله چون کلیم از هر درخت
هرکه او برطور عشق از بهر میقات آمدست
۵
از فنا چون می توان در بزم وصلش راه یافت
پس بمعنی نیستی عین کمالات آمدست
۶
بت پرستی گر گرفتار خودی نی حق پرست
در طریقت بیخودی اصل عبادات آمدست
۷
تا اسیری از خودی فانی و باقی شد بدوست
ساقی میخانه و پیر خرابات آمدست
نظرات