اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۶۵

۱

هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنیست

جان او را در مقام وصل جانان بار نیست

۲

دل که از هر ذره خورشید جمال او ندید

عارف سریقین و سالک اطوار نیست

۳

عاشقان را کی غم دنیا بود یا فکر دین

مست جام عشق را با دین و دنیا کار نیست

۴

از شراب وصل شاهد کی شود جان تو شاد

در خراباتت اگر پیر مغان غمخوار نیست

۵

کی ببینی کی، جمال نور بخش او عیان

گر ز خواب جهل و غفلت جان تو بیدار نیست

۶

زاهد از انکار رندان گشت محروم از وصال

منکر عشاق از دیدار برخوردار نیست

۷

شد سرای سینه از خاشاک و خار غیر پاک

در دل و جان اسیری جز خیال یار نیست

تصاویر و صوت

نظرات