
اسیری لاهیجی
شمارهٔ ۱۰
۱
طالب وصل ترا خانه چه کعبه چه کنشت
مست دیدار ترا جای چه دوزخ چه بهشت
۲
دست بیچون کرم طینت ما روز ازل
ز آتش عشق وز آب خم و پیمانه سرشت
۳
هرچه در هر دو جهان صورت هستی دارد
جمله مرآت رخ اوست چه زیبا و چه زشت
۴
روضه جنت عارف دل دانا باشد
که درو حور و قصورست و گل و لاله و کشت
۵
خط اسرار قدم منشی دیوان قضا
پاک در دفتر دل از قلم صنع نوشت
۶
تخم هرگونه چو دهقان فاحببت بریخت
در زمین دلم آنروز غم عشق تو کشت
۷
خرم آن جان که جهان همچو اسیری دریافت
یکنفس دامن مطلوب دل از دست نهشت
نظرات