اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

شمارهٔ ۶

۱

هرکس که در حریم وصال تو محرم است

اورا فراغت از غم و شادی عالم است

۲

در مجلس شهود کسی را که بار شد

فارغ ز جست و جو همه دم شاد و بی غمست

۳

دل را صفا و نور بود از رخت ولی

جانم ز فکر زلف پریشان چه درهم است

۴

مونس نگشت با خرد و صبر یکنفس

جانی که او بعشق تو پیوسته همدم است

۵

هرکو ز جهل منکر ارباب معنی است

دیو است اگر بصورت از اولاد آدم است

۶

در راه فقر هرکه ز دنیا و دین گذشت

او بایزید وقت خود و ابن ادهم است

۷

دارد بجان تو چو اسیری سعادتی

هر دل که او بدولت دیدار خرم است

تصاویر و صوت

نظرات