عسجدی

عسجدی

شمارهٔ ۱۰ - تغزل

۱

برخیز و برافروز هلا قبله زردشت

بنشین و برافکن شکم قاقم بر پشت

۲

بس کس گرویدند بزردشت، کنون باز

ناکام کند روی سوی قبله زردشت

۳

من سرد نیابم که مرا ز آتش هجران

آتشکده گشته است دل و دیده چو چرخشت

۴

گر دست بدل برنهم از سوختن دل

انگشت شود بیشک در دست من انگشت

۵

ای روی تو چون باغ، همه باغ بنفشه

خواهم که بنفشه چنم از باغ تو یکمشت

۶

آنکس که ترا کشت ترا کشت و مرا زاد

و آنکس که مرا زاد، مرا زاد و ترا کشت

تصاویر و صوت

دیوان استاد عسجدی مروزی به تصحیح طاهری شهاب - عسجدی مروزی - تصویر ۲۳

نظرات

user_image
نیما نجاری
۱۴۰۱/۱۲/۲۵ - ۰۶:۲۳:۱۸
با سلام؛ اَنگِشت زغال را گویند. و در این مصرع انگشت اول بصورت اَنگِشت به معنی زغال و انگشت دوم که همان معنی مصطلح امروز است اَنگِشت شود بیشک در دست من اَنگُشت.