عسجدی

عسجدی

شمارهٔ ۴۷ - چکامه ای شیوا در صنعت تکریر

۱

باران قطره قطره همی بارم ابروار

هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار

۲

ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل

ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار

۳

یاری که ذره ذره نماید همی نظر

هجرانش باره باره بمن برنهاد بار

۴

ز آن ذره ذره، ذره بدل آیدم چو کوه

ز آن باره باره، باره بچشم آیدم غبار

۵

دیدنش نوبه نوبه، چو نو ماه گاه گاه

رفتنش گوشه گوشه، کران کرده زین دیار

۶

زین نوبه نوبه، نوبه خوابم شده تباه

ز ان گوشه گوشه، گوشه جان و دلم فکار

۷

دل گشته رخنه رخنه بزاری بتیغ هجر

ز آن مشک توده توده بر آن گرد لاله زار

۸

ز آن رخنه رخنه، رخنه شده عقل و دین مرا

ز آن توده توده، توده بدل بر غم نگار

۹

دندانش دانه دانه درّ است جانفزای

لبهاش پاره پاره عقیق است آبدار

۱۰

ز آن دانه دانه، دانه در یتیم زرد

ز آن پاره پاره، پاره یاقوت سرخ خوار

۱۱

حوری که تیره تیره بپوشد رخان روز

چونانکه طره طره شود طره بر عذار

۱۲

ز آن تیره تیره، تیره شود نور آفتاب

ز آن طره طره، طره شود طره تتار

۱۳

طره‌ش چو حلقه حلقه قطار از پی قطار

حلقه‌ش چو چشمه چشمه نور هدی قطار

۱۴

ز آن حلقه حلقه، حلقه زنجیر شرمگین

ز آن چشمه چشمه، چشمه خورشید درد خوار

۱۵

زلفینش نافه نافه گشاید نثار مشک

رخسارش لاله لاله نماید فروغ نار

۱۶

ز آن نافه نافه، نافه خوشبوی با دریغ

ز آن لاله لاله، لاله خودروی شرمسار

۱۷

سیم است بیضه بیضه بر آن سیم سنگدل

ریحان دسته دسته بر آن طرف گل نگار

۱۸

ز آن بیضه بیضه، بیضه کافور جفت خاک

ز آن دسته دسته، دسته سنبل ببوی خار

۱۹

تیمار عقده عقده، اندر دلم زده‌ست

و ز خواجه تحفه تحفه نشاط دل و قرار

۲۰

ز آن عقده عقده، عقده ابروی تو مدام

ز آن تحفه تحفه، تحفه چنین مدح نامدار

۲۱

دی خواجه تازه تازه بر الفاظ شعر من

ز آن گونه گونه نیز بمن کرد بر نثار

۲۲

ز آن تازه تازه، تازه بهر شهر ازو شکر

ز آن گونه گونه، گونه من چون گل بهار

۲۳

همتش پایه پایه عزیز و شود بلند

گسترده سایه سایه، از هر سویی هزار

۲۴

ز آن پایه پایه، پایه گه خدمت ملوک

ز آن سایه سایه، سایه گه سجده کبار

۲۵

دینار کیسه کیسه دهد اهل فضل را

چونانکه سله سله برد طاقت ستار

۲۶

ز آن کیسه کیسه، کیسه صراف عیب گیر

ز آن سله سله، سله بزاز مستعار

۲۷

از عطر حبه حبه دهد هر کسی عطا

از جود ریزه ریزه کم و بیش پر عیار

...

۲۸

او باز حقه حقه دهد عطر خلق را

چونانکه تخته تخته دهد عود را کبار

۲۹

ز آن حقه حقه، حقه سیماب زار از اوست

ز آن تخته تخته، تخته ارزیز زبر و زار

۳۰

از چرخ بهره بهره طرب باد خواجه را

وز خلق شهره شهره ثناهاش یادگار

۳۱

ز آن بهره بهره، بهره رسیده بمانعم

زآن شهره شهره، شهره ایام شهریار

۳۲

از چرخ برخه برخه سعادت بجانش باد

از عرش جمله جمله ز احسان کردگار

۳۳

ز آن برخه برخه، برخه ابر جان او ز سعد

ز آن جمله جمله، جمله مر او را ز بخت یار

۳۴

تا هست سوره سوره کتاب خدای ما

وز علم نکته نکته بهر سوره آشکار

۳۵

ز آن سوره سوره، سوره مهترش باد حرز

ز آن نکته نکته، نکته بهترش غمگسار

۳۶

تا هست خامه خامه بهر بادیه زریک

وز باد غیبه غیبه بر او نقش بی شمار

تصاویر و صوت

دیوان استاد عسجدی مروزی به تصحیح طاهری شهاب - عسجدی مروزی - تصویر ۴۱

نظرات