حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

شمارهٔ ۱۱۷

۱

ای بکوی عافیت برداشته آهنگ عشق

بین عقاب عقل را چون صعوه ای در چنگ عشق

۲

ای بلی گوی صلاخوان سرخوان بلا

جان بکن بدرود بین منصورها آونگ عشق

۳

جان و ایمان عقل و دانش کی بیاید در حساب

چون نهد در شه نشین بزم دل اورنگ عشق

۴

مرد رزم و عشق شیرافکن نه ای یکسوی رو

ای خرد آزرمی آخر تو کجا و جنگ عشق

۵

گر بود بهرام گردد رام زین صمصام سام

ور بود هوشنگ باشد بستهٔ اوشنگ عشق

۶

ای که میخوانی ز عشقم سوی جنات و قصور

کی نعیم هر دو عالم می شود همسنگ عشق

۷

اوست اندر هر مقامی گر عراق و گر حجاز

راست شو تا بشنوی از هر نواآهنگ عشق

۸

هست در معنی و صورت معنی بیصورتش

جلوه در هر رنگ دارد صورت بیرنگ عشق

۹

آن که فرمود اطلبوا العلم ولو بالصین نمود

کز نگارستان ببین آن موزج ارژنگ عشق

۱۰

شو تهی از خود چونی اسرار مینوش و نیوش

نغمه داوُود در عشق و دود از چنگ عشق

تصاویر و صوت

نظرات