حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

شمارهٔ ۱۲۱

۱

به تیغم گرنمائی سینه صد چاک

فوادی یبتغیک القلب یهواک

۲

تو هرگز گر نمیآری ز من یاد

فانی طول عمری است انساک

۳

ز سر تا پا همه حسن و ملاحت

تعالی من بهذا الحسن سواک

۴

ترا سرو چمن گفتن زهی ظلم

ومابدر الدیاجی منک حاشاک

۵

شکفت از طلعتت ما را بهاری

و صبح طالع لی من محیاک

۶

سرت را از وفاداری که پیچید

بقتلی من بغیر الذنب اوصاک

۷

بکویت راه پیمودن که یابد

بباب القصر اذ کثرت قتلاک

۸

نیائی ساعتی ما را ببالین

وانت الساعة ایان مرساک

۹

عزیزا مصر جان جای تو باشد

فما الباسآء ما اکرمت مثواک

۱۰

همی گوید مدام اسرار نومید

متی تدنوا وانی این القاک

تصاویر و صوت

نظرات