
حکیم سبزواری
شمارهٔ ۱۴۵
۱
کلاه دلربائی بر سرش بین
نیاز کج کلاهان بر درش بین
۲
بنفشه سرزده گرد شقایق
بدور یاسمن نیلوفرش بین
۳
نماید دعوی کیش مسیحا
ز لب اعجاز و از خط دفترش بین
۴
گرت خواهش بود سیر گلستان
به سنبل زاره گلبرگ ترش بین
۵
گدازد شمع از رشک جمالش
وزین محنت بسر خاکسترش بین
۶
دلت خواهی شود مرآت حق بین
خدا را درجمال انورش بین
۷
کمر بسته پی تاراج عقلم
ز ناز و غمزه خیل لشگرش بین
۸
عرق بگرفته جا بر روی آتش
به هم دمساز آب و آذرش بین
۹
بود اسرار مسکینی ولی ز اشک
بیا و دامن پرگوهرش بین
نظرات