حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

شمارهٔ ۱۵۷

۱

گیرم نقاب برفکنی از رخ چو ماه

کو تاب یک کرشمه و کو طاقت نگاه

۲

یک شمه از طراوت رویت بهار و باغ

یک پرتو از فروغ رخت نور مهر و ماه

۳

یکبار رخش نازبرون تا ز و باز بین

عشاق را جبین مذلت به خاک راه

۴

در خون نگر بمالم دل مردمان چشم

بر پا نموده از مژگان رایت سپاه

۵

عزم شکار کرده مرانم که عیب نیست

وقت شکار بودن سگ در قفای شاه

۶

آن مه سپه کشد پی تاراج جان ز ناز

من میکنم مبارزه با خیل اشک و آه

۷

جز پیش این بتان خداوندگار حسن

در مذهب که بوده روا قتل بی‌گناه؟

۸

در ترک و تاز لشکر نازش به ملک حسن

کس جان نبرد خاصه تو اسرار از این سپاه

تصاویر و صوت

نظرات