حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

شمارهٔ ۱۶۸

۱

آنچه در مدرسه عمریست که اندوختمی

بیکی عشوه ساقی همه بفروختمی

۲

در دبستان ازل روز نخست از استاد

بجز از درس غم عشق نیاموختمی

۳

نقشت ای سرو قباپوش نشستی بر دل

دیدهٔ دل بدو کون از همه بفروختمی

۴

مستی و باده کشی ها که شدی پیشهٔ ما

شیوهائی است که از چشم تو آموختمی

۵

آخر ای ابر گهربار روا کی باشد

عالمی کام روا از تو و من سوختمی

۶

تیره شد روز من اسرار چو شام دیجور

گرچه صد مشعله هر دم ز دل افروختمی

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد
۱۴۰۲/۰۷/۲۷ - ۰۱:۲۰:۲۷
شعر پر مغز و زیبایی ست.