
حکیم سبزواری
شمارهٔ ۱۷۸
۱
نبود چو ماه روی تو تابنده اختری
نامد مثال لعل تو رخشنده گوهری
۲
از خیل آن و حسن کشی بر سرم سپاه
بر یک تنی که دیده شبیخون لشگری
۳
صد آفرین بصنع جهان آفرین که او
جا داده صد جهان ملاحت بپیکری
۴
گلزار خلد را شکند عطر خاطرم
چون یاد آورم سر زلف معنبری
۵
دیدم نگار را شده با غیر همنشین
ای کاشکی به پهلوی من بود خنجری
۶
عمر دوباره یابم و بیشک جوان شوم
از دست دوست نوشم اگر یک دوساغری
۷
اسرار طوطی است شکر خاء نطق او
او را چه حاجت است بشهدی و شکری
نظرات