
حکیم سبزواری
شمارهٔ ۱۸
۱
وجودش بس ز حق دارد مزایا
غدانی مریة منه البرایا
۲
دل از من برده شوخ مه لقائی
تناهی حسنه اقصی القصایا
۳
بتی سنگین دلی سیمین عذاری
صبیح الوجه مرضی السجایا
۴
ملاحتهای شیرینان پر شور
عکوس من محیاه مرایا
۵
بفردوسم مخوان از خلد رویش
فمن خلی النقود بالنسایا
۶
ز صبح طلعت و زلف شب آساش
غدت غدوات ایامی عشایا
۷
سخن کوته بود در وصف قدش
مدی الاعمار لو قلنا تحایا
۸
چو اسرار دهان و از میان داشت
فقلبی فی زوایاه جنایا
نظرات