
حکیم سبزواری
شمارهٔ ۱۸۰
۱
اتی الرّبیع قیل الهموم بالنغماتی
بگیر جام شرابی بنوش آب حیاتی
۲
قدم نهاده به بالین و من به شکر قدومش
نثرت درّ فؤادی علیه فی الخطواتی
۳
نموده آینهٔ حق نمای موسی دل را
و میض انقلب الطرف منه ذاحسراتی
۴
اگر نه شرک بدی چون بدیدمی زلفت
عبدت کالثنوی النور منک و الظّلماتی
۵
به بحر چند رسد آب دیده نور دو دیده
الام نیته قلبی اصعد الزّفراتی
۶
تو شمع انجمن و من ز دوری تو سیهروز
خیالکم لضمیر الانیس فی الخلواتی
۷
مبند بر شتر ای ساربان محامل جانان
فلا محیص لک الیوم ان جرت عبراتی
۸
مشام کو که توان نکهتی شنید وگرنه
فمن حدائقة کم تفوح من نفخاتی
۹
ز سوز عشق خدا کیمیا شدی اسرار
فها سبیکة قلبی المذاب فی الو جناتی
نظرات