حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

شمارهٔ ۲۰

۱

الهی بر دلم ابواب تسلیم و رضا بگشا

بروی ما، دری از زحمت بی منتها بگشا

۲

رهی ما را بسوی کعبهٔ صدق و صفا بنما

دری ما را بصوب گلشن فقر و فنا بگشا

۳

ببسط وجه و اطلاق جبین اهل تسلیمت

گره واکن ز ابرو عقده‌های کار ما بگشا

۴

بعقد گیسوان پردهٔ عصمت نشینانت

ز لطفت برفع از روی عروس مدعا بگشا

۵

درون تیرهٔ دارم ز خواطرهای نفسانی

بسینه مطلعی از روزن نور و ضیا بگشا

۶

بود دل چند رنجور از خمار و بسة میخانه

بر این دردی کش دردت در دار الشفا بگشا

۷

درون درد پردردی بده کاید عذابش عذب

ببند این دیدهٔ بدبین ما چشم صفا بگشا

۸

از این ناصاف آب در گذر افزود سوز جان

بسوی جویبار دل ره از عین بقا بگشا

۹

پرافشان در هوایت طایران و مرغ دل دربند

پر و بال دلم در آن فضای جان فزا بگشا

۱۰

ز پیچ و تاب راه عشق اندر وادی حیرت

مرا افتاده مشکلها تو ای مشگل گشا بگشا

۱۱

در گنجینهٔ حق الیقین را نام تو مفتاح

به پیر مسلک آموز و جوان پارسا بگشا

۱۲

زغم لبریز و خوندل چون صراحی تا بکی اسرار

گشاده روچو جامم ساز و نطق بانوابگشا

تصاویر و صوت

دیوان اشعار حکیم سبزواری «اسرار» به کوشش حسن عطایی رویانی - حکیم سبزواری - تصویر ۴۲

نظرات