
حکیم سبزواری
شمارهٔ ۳۳
۱
ره و رهبر دلا محبت اوست
سود و سرمایه عشق حضرت اوست
۲
قرة العین عارفان که فناست
نیستی در فروغ طلعت اوست
۳
غیبتت از خودی و شرب مدام
از دوام حضور ساحت اوست
۴
دولت فقر و کنج آزادی
بندگی گدای حضرت اوست
۵
همگی دیده شد پی دیدار
اندر آن مشهدی که رؤیت اوست
۶
سر بسر گوش شو سرود نیوش
اندر آن محضری که مدحت اوست
۷
همه اندیشه شو فلاطون کیش
در خم دل که جای فکرت اوست
۸
بر در دل نشین نگهبان باش
کین سراپرده خاص خلوت اوست
۹
چه عجب سر به عرش سود اسرار
بندهٔ بندگان حضرت اوست
نظرات