حکیم سبزواری
شمارهٔ ۳۷
۱
ای به رَهِ جستجوی نعره‌زنان دوست دوست
گر به حرم ور بدپرکیست جز او اوست اوست
۲
پرده ندارد جمال غیر صفات جلال
نیست بر این رخ نقاب نیست بر این مغزپوست
۳
جامه‌دران گل از آن نعره‌زنان بلبلان
غنچه بپیچد به خود خون به دلش تو به توست
۴
دم چو فرو رفت هاست هوست چو بیرون رود
یعنی از او در همه هرنفسی های و هوست
۵
یار به کوی دلست گوی چو سرگشته گوی
به حربه جوی است و جوی این همه در جستجوست
۶
با همه پنهانیش هست در اعیان عیان
با همه بی‌رنگیش در همه زو رنگ و پوست
۷
یار در این انجمن یوسف سیمین‌بدن
آینه‌خانه جهان او به همه روبه‌روست
۸
پرده حجازی بساز یا به عراقی نواز
غیر یکی نیست راز مختلف ار گفتگوست
۹
مخزن اسرار او است سرّ سویدای دل
در پیش اسرار باز در به در و کو به کوست
تصاویر و صوت
نظرات
سید مجتبی نکویی