
حکیم سبزواری
شمارهٔ ۵۴
۱
باغ و گل و مل همه مهیاست
هنگام تفرج و تماشاست
۲
بخرام برون که بهر تعظیم
عمری است بباغ سرو برپاست
۳
نرگس همه روز چشم بر راه
سنبل همه عمر در تمناست
۴
تا پات مباد رنجه گردد
برروی زمین ز سبزه دیباست
۵
تا باز چو شور چشمت انگیخت
کز شهر غریوفتنه برخواست
۶
هر قدر بظرف حسن گنجید
مشاطهٔ صنع بروی آراست
۷
سر دفتر لعبتان شوخت
سر کردهٔ لولیان زیباست
۸
مست از می لعل اوست اسرار
امروز چه حاجتش بصهباست
تصاویر و صوت

نظرات