
حکیم سبزواری
شمارهٔ ۶۳
۱
جام جم مظهر اعظم دل درویشان است
نخبهٔ جملهٔ عالم دل درویشان است
۲
طاعت و زهد ریائی همه بیحاصلی است
بجز از عشق که او حاصل درویشان است
۳
نقد عالم همه قلب است ولی نقد صحیح
کیمیای نظر کامل درویشان است
۴
بی نیاز از دو جهان زندهٔ جاوید شود
هر که از فقر و فنا بسمل درویشان است
۵
رجعت آل چو قائم به فنا در آل است
جذب این سلسله بر کاهل درویشان است
۶
بگذر از مرحله ریب و ریا ای سالک
رو بصدق آر که سر منزل درویشان است
۷
آن مغاکی که بود کوی خموشان نامش
دانی البته که او محفل درویشان است
۸
آتش آن نیست که در وادی ایمن زدهاند
آتش آنست که اندر دل درویشان است
۹
باید اسرار گهر سفت و دُرر ّبهر نثار
که نه هر سنگ و گلی قابل درویشان است
تصاویر و صوت

نظرات