حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

شمارهٔ ۷۰

۱

ترا دوشینه بر لب جام و غیر اندر مقابل بود

مرا از رشک بر لب جان و می خونابهٔ دل بود

۲

ز کنج بیضه تا رفتم پرم در دام افتادم

به عمرم گر پر افشاندم همان در وقت بسمل بود

۳

بگشتم صفحهٔ روی زمین هر خطه پیمودم

به غیر از نقش زیبای تو یکسر نقش باطل بود

۴

همانا از تو نوری تافت بر آدم که شد مسجود

وگرنه کی چنین تعظیم بهر قبضهٔ گل بود

۵

من ار خارم ولی چون تو گلی دارم که گل دارم

من ار قلبم ولی اسرار قلب اکسیر کامل بود

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
پارمیس حکیمی سبزواری
۱۴۰۲/۱۰/۰۳ - ۰۶:۵۸:۵۹
خیلی زیباست