
حکیم سبزواری
شمارهٔ ۹۷
۱
روردهٔ میناکشی چشم سیه مستش نگر
واندر فن عاشق کشی حسن زبردستش نگر
۲
از بهر قتل عاشقان مژگان او ناوک زنان
از قامتش تیر و کمان ز ابروی پیوستش نگر
۳
شد خونخوری آئین او کس جان نبرداز کین او
تا ساعد سیمین او رنگین بخون دستش نگر
۴
چون ماهی در خون طپان هردم هزاران دل وجان
زین بحر عشق بیکران افتاده در شستش نگر
۵
در پیش آن بالابلند سروچمن برخود بخند
ای باغبان اغماض چند سرو و قد پستش نگر
۶
تنها نه از من برده دل آن رشک خوبان چگل
هر مرغ دل زان نغز گل لغزیده پابستش نگر
۷
جلداست و چابک در جفا پس سرگران اندر وفا
در قتل ارباب صفا چالاک و تر دستش نگر
۸
ابرو و زلف مه جبین محراب و زناری قرین
تقریب کفر از دین ببین توحید و سربستش نگر
۹
ای خیر مطلق ذات تو نفی از توهم اثبات تو
با آنکه صد ره مات تو اسرار شد هستش نگر
تصاویر و صوت

نظرات