حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

شمارهٔ ۴ - و له فی ذم الدنیا الدنیه

۱

دیده باشی ز کودکان صغیر

شود این یک وزیر و آن یک سفیر

۲

حکمرانی شاه بر اورنگ

هست تخمین ساعتیش درنگ

۳

از چه آن سلطنت مجازی شد

نام آن پادشاه بازی شد

۴

زانکه نسبت بعمر آن کودک

فی المثل آنزمان بود صد یک

۵

پس بر این کن قیاس سالی صد

سلطنت را ز مدت بیحد

۶

کایدت بیش از نعیم جحیم

بر سر آن نمای این تقسیم

۷

لیک عمر ابد که در پیش است

هرچه گوئیش بیش از آن بیش است

۸

گر کنی عمر صد هزار ای عام

بشماری زیاد تیش مدام

۹

روز و شب کوشی و همه مه و سال

خود شمارش تصوریست محال

۱۰

عمرت ای خواجه هست چند ایام

و آنچه داری بپیش بی انجام

۱۱

بی نهایت چه و نهایت دار

گرچه او هست صد هزار هزار

۱۲

زانچه پیش است نیست عشر عشیر

عمر دنیا ز خواب کمتر گیر

۱۳

پس چو بیحد بقبر باید خفت

نتوان شاه بازیش هم گفت

۱۴

در جهان هرچه خیر و شر بینی

همه چون باد درگذر بینی

تصاویر و صوت

دیوان اشعار حکیم سبزواری «اسرار» به کوشش حسن عطایی رویانی - حکیم سبزواری - تصویر ۱۶۰

نظرات