
عطار
بخش ۷ - الحکایه و التمثیل
۱
شنودم من از آن داننده استاد
که چون عبادی اندر نزع افتاد
۲
درآمد پیش او عباسه ناگاه
ز پای افتاده دیدش بر سر راه
۳
ز سیلاب اجل مدهوش گشته
ز پاسخ بلبلش خاموش گشته
۴
بدو گفت ای لطیف نغز گفتار
زفانت در سخن گفتن شکر بار
۵
تو تا پیش سخنگویان نشستی
همه دست سخنگویان ببستی
۶
چرا گشتی چنین خاموش بیکار ؟
چو بود آن حرص بسیارت به گفتار
نظرات
اصغر محمودآبادی