
عطار
بخش ۱۲ - پیغام فرستادن بلبل بدست بادصبا و اشتیاق او به گل
۱
چو میرفتند بر بالای کهسار
نسیم صبحدم آمدبه گلزار
۲
به دامانش بزد بلبل به دستان
ز بهر دلستان آن هر دو دستان
۳
نسیم صبحدم را گفت برخیز
برو در دامن معشوقم آویز
۴
بگو با من ترا آرام چونست
مرا بی تو جگر یک قطره خونست
۵
چنانم در فراقت ای دل آرام
نه صبرم ماند و نی هوش نه آرام
۶
دلم مشتاق تست ای جان شیرین
چو میل خاطر خسرو به شیرین
۷
اگر بار دگر رویت به بینم
به خلوت یک زمان پیشت نشینم
۸
غم گیتی به یک جو برنگیرم
نباشم مردهٔ گر زان چه میرم
۹
به جز چشمم کسی رویت مبیناد
غم گیتی سر کویت مبیناد
۱۰
اگر عمرت بود زین پس بمانم
وگرنه جان به عشقت برفشانم
تصاویر و صوت

نظرات
علی حاجی بلند