
عطار
بخش ۲۱ - پاسخ دادن گربه موش را و ندامت کردن موش از افعال خود و راضی شدن به قضا
۱
مگو بیهوده هان ای موش خاموش
چو افتادی در آتش در همی جوش
۲
خلاف شرع و دین کردی شدی مست
اگر خونت بریزم جای آن هست
۳
مرا استاد پندی داد نیکو
کز آن پند آمدم فرخنده مه رو
۴
مرا گفتا که تو بیرون مبر سر
اگر فیلی و خصم از پشه کمتر
۵
مشو ایمن که کم یا بیش گردد
ز نیش او ترا دل ریش گردد
۶
مشو از فکر او ایمن که ناگاه
در اندازد ترا از مکر در چاه
۷
نکردم پند استادان فراموش
مرا آن پند شد چون حلقه در گوش
۸
ببر از من امید رستگاری
بجز مردن دگر کاری نداری
۹
نخواهی رستگار آمد ز دستم
که بسیاری کمین تو نشستم
تصاویر و صوت

نظرات
حاجی بلند
جهن یزداد