عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۱۱۲

۱

دل خون شد و از توام خبر نیست

هر روز مرا دلی دگر نیست

۲

گفتم که دلم به غمزه بردی

گفتا که مرا ازین خبر نیست

۳

زر می‌خواهی که دل دهی باز

جان هست مرا ولیک زر نیست

۴

می‌نتوانم سر از تو پیچید

گر هست سر منت وگر نیست

۵

در گلبن آفرینش امروز

از روی تو گل شکفته‌تر نیست

۶

پر پرتو روی توست عالم

لیکن چکنم مرا نظر نیست

۷

دین آوردم که نور دین را

بی روی تو ذره‌ای اثر نیست

۸

کفر آوردم که کافری را

از حلقهٔ زلف تو گذر نیست

۹

کفر است قلاوز ره عشق

در عشق تو کفر مختصر نیست

۱۰

جز کافری و سیاه‌رویی

در عالم عشق معتبر نیست

۱۱

خاکش بر سر که همچو عطار

در کوی تو همچو خاک در نیست

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۰۵
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۹۳۱
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۱۵

نظرات

user_image
بیژن
۱۳۹۸/۰۲/۱۳ - ۰۲:۴۶:۰۰
سلاممصرع اول بیت سوم از نظر وزنی مشکل دار!صحیح : زر می‌طلبی که دل دهی باز