
عطار
غزل شمارهٔ ۱۱۳
۱
در ره عشاق نام و ننگ نیست
عاشقان را آشتی و جنگ نیست
۲
عاشقی تردامنی گر تا ابد
دامن معشوقت اندر چنگ نیست
۳
ننگ بادت هر دو عالم جاودان
گر دو عالم بر تو بیاو تنگ نیست
۴
پیک راه عاشقان دوست را
در زمین و آسمان فرسنگ نیست
۵
مرغ دل از آشیانی دیگر است
عقل و جان را سوی او آهنگ نیست
۶
ساقیا خون جگر در جام ریز
تا شود پر خون دلی کز سنگ نیست
۷
آتش عشق و محبت برفروز
تا بسوزد هر که او یک رنگ نیست
۸
کار ما بگذشت از فرهنگ و سنگ
بیدلان عشق را فرهنگ نیست
۹
راست ناید نام و ننگ و عاشقی
درد در ده جای نام و ننگ نیست
۱۰
نیست منصور حقیقی چون حسین
هر که او از دار عشق آونگ نیست
۱۱
شد چنان عطار فارغ از جهان
کآسمان با همتش هم سنگ نیست
تصاویر و صوت

نظرات