عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۱۲۶

۱

در عشق تو عقل سرنگون گشت

جان نیز خلاصهٔ جنون گشت

۲

خود حال دلم چگونه گویم

کان کار به جان رسیده چون گشت

۳

بر خاک درت به زاری زار

از بس که به خون بگشت خون گشت

۴

خون دل ماست یا دل ماست

خونی که ز دیده‌ها برون گشت

۵

درمان چه طلب کنم که عشقت

ما را سوی درد رهنمون گشت

۶

آن مرغ که بود زیرکش نام

در دام بلای تو زبون گشت

۷

لختی پر و بال زد به آخر

از پای فتاد و سرنگون گشت

۸

تا دور شدم من از در تو

از ناله دلم چو ارغنون گشت

۹

تا قوت عشق تو بدیدم

سرگشتگیم بسی فزون گشت

۱۰

تا درد تو را خرید عطار

قد الفش بسان نون گشت

۱۱

عطار که بود کشتهٔ تو

دریاب که کشته‌تر کنون گشت

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۱۳
دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۵۹

نظرات

user_image
محمدرضا
۱۳۹۹/۰۲/۲۲ - ۱۳:۳۱:۴۴
خون دل ماست یا دل ماست رو میشه تفسیر کنید؟!با سپاس
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۲/۲۲ - ۱۳:۵۸:۳۱
گرامی محمد رضاخون دل ماست یا دل ماستخونی که ز دیده‌ها برون گشتمیگوید: در عشق یار دلخونم ، نمی دانم این از دلخونی من است که به جای اشک از دیده ام، روان است یا واقعاً دل من است که پاره پاره شده و از چشمانم بیرون می ریزد
user_image
اکبر گمگین
۱۳۹۹/۰۹/۰۲ - ۱۰:۴۸:۰۳
سلام خدمت دوستان گنجوری، بیت "از بس که به خون بگشت خون گشت" رو نمی فهمم، کسی می تونه زحمت بکشه توضیحی بده؟
user_image
امیرالملک
۱۴۰۰/۰۸/۱۸ - ۱۲:۰۱:۰۶
خود حال دلم چگونه گویم کان کار به جان رسیده چون گشت دل اسیر روی دلستان است و کار به جان رسیده یعنی درد بی قیاس شده و سوز عشق به غایت رسیده. بر خاک درت به زاری زار از بس که به خون بگشت خون گشت از شور و تشویر من این دل بر خاک در تو غلتیده و چندان پاره شده که همه خون گشته. خون دل ماست یا دل ماست خونی که ز دیده‌ها برون گشت این دل پاره که همه خون شده از چشم چون اشک جاری شده و حال با خود می‌گویم که این خون دل است یا خود دل است؟