عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۱۲۸

۱

تا دل من راه جانان بازیافت

گوهری در پردهٔ جان بازیافت

۲

دل که ره می‌جست در وادی عشق

خویش را گم کرد ره زان بازیافت

۳

هر که از دشواری هستی برست

آنچه مقصود است آسان بازیافت

۴

یک شبی درتاخت دل مست و خراب

راه آن زلف پریشان بازیافت

۵

چون به تاریکی زلفش راه برد

زنده گشت و آب حیوان بازیافت

۶

آفتاب هر دو عالم آشکار

زیر زلف دوست پنهان بازیافت

۷

آنچه خلق از دامن آفاق جست

او نهان سر در گریبان بازیافت

۸

می‌ندانم تا ز جان برخورد نیز

آنکه روی و زلف جانان بازیافت

۹

هر که زلفش دید کافر شد به حکم

وانکه رویش دید ایمان بازیافت

۱۰

طالب درد است عطار این زمان

کز میان درد درمان بازیافت

تصاویر و صوت

دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۱۴

نظرات

user_image
آرام نوبری نیا
۱۳۹۸/۱۰/۱۸ - ۱۸:۱۳:۳۷
اشتباه تایپی در مصرع اول بیت سوم: دشورای=>دشواریشاد و پیروز باشید
user_image
هنگامه حیدری
۱۳۹۹/۰۴/۲۰ - ۱۶:۰۹:۳۷
در بیت نهم وانکه رویش دید ایمان بازیافتصحیح است