عطار

عطار

غزل شمارهٔ ۱۳۵

۱

هر دل که ز عشق بی نشان رفت

در پردهٔ نیستی نهان رفت

۲

از هستی خویش پاک بگریز

کین راه به نیستی توان رفت

۳

تا تو نکنی ز خود کرانه

کی بتوانی ازین میان رفت

۴

صد گنج میان جان کسی یافت

کین بادیه از میان جان رفت

۵

راهی که به عمرها توان رفت

مرد ره او به یک زمان رفت

۶

هان ای دل خفته عمر بگذشت

تا کی خسبی که کاروان رفت

۷

ای جان و جهان چه می‌نشینی

برخیز که جان شد و جهان رفت

۸

از جملهٔ نیستان این راه

آن برد سبق که بی نشان رفت

۹

چون نیستی از زمین توان برد

کی هست توان بر آسمان رفت

۱۰

محتاج به دانهٔ زمین بود

مرغی که ز شاخ لامکان رفت

۱۱

عطار چو ذوق نیستی یافت

از هستی خویش بر کران رفت

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصاید عطار به کوشش دکتر تقی تفضلی - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۱۶۶
دیوان عطار به کوشش بدیع الزمان فروزانفر - فریدالدین محمد عطار نیشابوری - تصویر ۲۱۸
دیوان عطار نیشابوری (قصاید، غزلیات، ترجیعات، ترکیبات و فتوت نامه) حواشی و تعلیقات م. درویش - فریدالدین عطار نیشابوری - تصویر ۲۳۲

نظرات